پارت هفتم گمشده ای شرق

چند روز بعد....
تازه رسیدم به شرق که استرسم دو چندان شد چون اگه من رو تو شرق پیدام کنن زنده نمیزارن و خب لی چندتا جاسوس توی شرق داره. اولش رفتم یه هتل دوستاره و یه اتاق گرفتم هتلای لوکس دردسر داشتن بخاطر همین سعی کردم هتلای بدرد نخور رو انتخاب کنم. شب رو تا صبح تو هتل سپری کردم و صبح برای پیدا کردن کار رفتم بیرون هرجا رفتم تا اومدم چیزی بگم بیرونم کردن دیگه خسته شده بودم که فکری به ذهنم رسید اگه وارد گروه های مافیایی شرق بشم هم کار دارم هم خونه پس اینبار رفتم سراغ جاهایی که میدونستم ممکنه باشن. معاون گروه سربه زیران گفت که با شرایطم نمیتونن کنار بیان. چون بهشون گفته بودم که مافیای غربی دنبالم. چند روز همینطور گشتمو گشتم تا اینکه یه ناشناس زنگم زد و گفت برم خرابه ی بغل هتل. اول گیج شدم ولی بعد فهمیدم که هتل دقیقا بغل یه خرابس سریع موهامو مرتب کردمو رفتم.
خب نظر که نمیدین ولی میپرسم :/
به نظر شما کی بود به ا.ت زتگ زد ؟ :)